Web Analytics Made Easy - Statcounter

رتبه نخست کنکور ارشد تاریخ گفت: من رشته تاریخ را به دلیل علاقه خودم خوانده‌ام و دنبالش رفته‌ام و شغل و پول درآوردن خیلی مدنظر نبوده و می‌خواهم در حوزه تدریس و پژوهش ورود داشته باشم. ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۰:۴۵ استانها خراسان رضوی نظرات

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، کنکور یک مرحله و یک پل مهم در ادامه تحصیل در کشورمان محسوب می‌شود البته برای برخی عبور از این پل مهم بسیار سخت است و برخی نیز با همت و اراده مثال زدنی و البته در راس آن از طریق یک برنامه ریزی مدون، از این مرحله تاریخی در زندگی خود عبور می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کنکور کارشناسی و سپس کنکور ارشد دو مرحله است که بسیاری آن را به صورت پیوسته تجربه کرده و پس از تحصیل در دوره کارشناسی بلافاصله وارد دوره ارشد می‌شوند و تحصیلات خود را ادامه می‌دهند.

در این میان همواره افرادی که در کنکورها رتبه‌های نخست را کسب می‌کنند بیشتر در چشم هستند و دانشجویان و کسانی که پشت سد کنکور هستند و یا قرار است با این مرحله علمی در زندگی خود رویارو شوند همواره مطالب و گفته‌های نفرات نخست را با دقت دنبال می‌کنند تا رمز موفقیت آنها را ببینند.

عزیزالله موحدی، دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد در رشته تاریخ است، وی که جزو برادران مهاجر افغانستانی است که در ایران تحصیل کرده و به گفته خودش از دوران ابتدایی در ایران تحصیل کرده است. وی امسال در کنکور کارشناسی ارشد رتبه نخست گروه تاریخ را به خود اختصاص داده است و قرار است در مقطع ارشد نیز این رشته را ادامه دهد.

پای گفت‌وگو با عزیزالله موحدی نشسته‌ایم تا از رمز و راز کسب رتبه نخست از سوی این دانشجوی موفق رمزگشایی کنیم.

تسنیم: به عنوان سوال نخست در مورد انتخاب رشته تاریخ برای تحصیل توضیح دهید و اینکه چرا و چگونه به این رشته علاقمند شدید؟

موحدی: از کودکی به رشته تاریخ علاقه داشتم، تمامی مقاطع تحصیلی خود را در ایران پشت سر گذاشته‌ام و در مقطعی در قم و سپس در مشهد ادامه تحصیل دادم. از کودکی کتب تاریخی را مطالعه می‌کردم و البته بزرگترهای بنده نیز اهل مطالعه و اهل خوانش تاریخ بودند و این مسئله نیز در گرایش من به رشته تاریخ بسیار موثر بوده است.

تسنیم: برنامه ریزی شما برای کنکور از چه زمانی آغاز شد؟ بسیاری از افراد و دانشجویانی که قرار است در سال‌های آتی در کنکور شرکت کنند دوست دارند بدانند چه برنامه ریزی مشخصی از سوی رتبه‌های نخست کنکور صورت گرفته است.

موحدی: از اسفندماه 96 برای کنکور ارشد رشته تاریخ مطالعه خود را آغاز کردم، البته باید بگویم برنامه‌ریزی خاصی نداشتم زیرا از قبل مطالعه لازم را در حوزه تاریخ داشتم و سپس نیز تست‌های ارشد را مطالعه کردم تا مهارت لازم در تست‌زنی را پیدا کنم.

تسنیم: شما رتبه یک رشته تاریخ را در کنکور ارشد امسال کسب کردید. آیا خودتان انتظار رتبه یک را داشتید؟

موحدی: تست‌های سال‌های قبل را به صورت امتحانی زده بودم و درصدها را مقایسه کرده بودم و احتمال رتبه اول و دوم و حداکثر رتبه تک رقمی را می‌دادم در واقع باید بگویم احتمال می‌دادم که در کنکور رتبه مناسبی را کسب کنم.

تسنیم: در مقطع ارشد قرار است در کدام دانشگاه به ادامه تحصیل بپردازید؟ تصمیم خاصی برای این مسئله گرفته‌اید؟

موحدی: هنوز تصمیم برای اینکه در کدام دانشگاه به ادامه تحصیل در مقطع ارشد ادامه بدهم نگرفته‌ام، مسائلی وجود دارد که باید آنها را بررسی کنم. از نظر علمی، شناخت مناسبی از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد دارم و اساتید بسیار خوبی در این دانشگاه هستند و دانشگاه تهران نیز اساتید بسیار خوبی دارد و دانشگاه اصفهان نیز گروه تاریخ قوی دارد اما بین دانشگاه تهران و فردوسی مشهد یکی را انتخاب خواهم کرد.

تسنیم: در مقطع ارشد در رشته تاریخ قرار است در گرایش خاصی ادامه تحصیل دهید؟

موحدی: قبلا همه چیز را در حوزه تاریخ می‌خواندم و مطالعه می‌کردم اما دوره مورد علاقه‌ام بررسی مطالعات جهان اسلام تا دوره مغول است و در دوره ارشد تمایل دارم مطالعاتم را در این حوزه ادامه بدهم.

تسنیم: توصیه خاصی به کسانی که قرار است در کنکور سال‌های آینده به ویژ در حوزه تاریخ شرکت کنند دارید؟

موحدی: داوطلبان برای کنکور باید مطالعه مناسب و زیادی داشته باشند البته خودم منابع کنکور را زیاد نخواندم زیرا از قبل مطالعه خوبی داشتم، تست زدن تنها نیز جواب نمی‌دهد و توصیه می‌کنم منابع به صورت کامل مطالعه شود و برنامه‌ریزی لازم در زمینه مطالعه نیز داشته باشند و سپس سراغ تست‌زنی بروند.

تسنیم: رشته تاریخ جزو رشته‌های علوم انسانی محسوب می‌شود. آینده شغلی خاصی را در این حوزه مدنظر دارید؟

موحدی: من رشته تاریخ را به دلیل علاقه خودم خوانده‌ام و دنبالش رفته‌ام و شغل و پول درآوردن خیلی مدنظر نبوده و می‌خواهم در حوزه تدریس و پژوهش ورود داشته باشم. در پایان هم لازم می‌دانم تشکر ویژه‌ای از پدر و مادرم و اساتیدم در دانشگاه فردوسی مشهد داشته باشم.

انتهای پیام/

R41347/P1361/S6,1188/CT2

منبع: تسنیم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۴۶۹۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نجاتم دهید، دیگر به پایان خط رسیده‌ام!

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۷ ساله در حالی که بیان می‌کرد دیگر به آخر خط رسیده‌ام، اشک‌ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: آخرین فرزند خانواده‌ای ۸ نفره هستم. در یکی از شهرک‌های اطراف مشهد و در خانواده‌ای به دنیا آمدم که از نظر اجتماعی و اقتصادی وضعیت خوبی نداشتیم.

هنوز خردسال بودم که پدرم در یک سانحه رانندگی از دنیا رفت و روزهای سخت و تلخ زندگی ما شروع شد. از آن روز به بعد مادرم در زمین‌های کشاورزی کارگری می‌کرد و زمانی که خسته و کوفته به خانه می‌رسید باید امور خانه را هم انجام می‌داد.

مادرم اگرچه سعی می‌کرد چهره خود را شاد و خندان نشان دهد ولی من می‌دانستم که چه غوغایی در روح و روانش برپاست. در همین حال برادرانم ترک تحصیل کردند تا کمک‌خرج خانواده باشند ولی هرکدام از آن‌ها هم درگیر مشکلات و گرفتاری‌های شخصی خودشان شدند و مادرم همچنان کارگری می‌کرد.

من هم که به صورت مادرزادی و از ناحیه پا دچار معلولیت جسمی بودم، اعتماد به نفس پایینی داشتم و تلاش می‌کردم از چشم دوستان و نزدیکانم دور بمانم تا مورد تمسخر قرار نگیرم. این حقارت را کاملا در مدرسه با همه وجودم احساس می‌کردم و از نگاه‌های همکلاسی هایم زجر می‌کشیدم.

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و... بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

با این شرایط نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم. با آنکه در سن نوجوانی قرار داشتم و در رویاها و آرزوهای خودم به سر می‌بردم، راهی بازار کار شدم تا حداقل مخارج خودم را تامین کنم. این‌گونه بود که در یک لباس‌فروشی در اطراف میدان ۱۷ شهریور مشهد کاری پیدا کردم و به عنوان فروشنده مشغول کار شدم.

هنوز ۲ ماه از آغاز کارم نمی‌گذشت که با آرمان آشنا شدم. وقتی دیدم پسری نسبت به من مهر می‌ورزد و جملات زیبای عاشقانه بر زبان می‌راند، شیفته او شدم چراکه محبت‌ را در او جستجو می‌کردم و به چیز دیگری نمی‌اندیشیدم. وقتی دیدم او به من که دختری معلولم توجه می‌کند، همه وجودم لبریز از عاطفه شد.

چند سال بود که با آرمان ارتباط داشتم و بیشتر روزها را با او درپارک‌ها و سینماها قرار می‌گذاشتم. وقتی خانواده آرمان در جریان این عشق خیابانی قرار گرفتند، او را از خانه طرد کردند. آرمان هم که در یک فروشگاه شاگرد بود، خانه کوچکی را در حاشیه شهر اجاره کرد و ما با همه مخالفت‌ها با یکدیگر ازدواج کردیم. اگرچه نتوانستم مانند خیلی از دختران لباس عروسی بر تن کنم و با جشن و شادی پا به خانه بخت بگذارم، اما همین که ازدواج کرده بودم از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدم.

صاحبکارم چون به بهانه‌های مختلف به فروشگاه نمی‌رفتم، مرا اخراج کرد و من برای کمک به مخارج زندگی امور مربوط به نظافت ساختمان‌ها را انجام می‌دادم.

آرمان که مصرف تفریحی مواد مخدر و سیگار را از همان اوایل جوانی شروع کرده بود، خیلی زود و بر اثر معاشرت با دوستان ناباب در حاشیه شهر به یک معتاد حرفه‌ای تبدیل شد و مرا هم آلوده کرد. با آنکه پسرم تازه به دنیا آمده بود، هر چه دو نفری کار می‌کردیم باز هم نمی‌توانستیم هزینه‌های اعتیادمان را تامین کنیم.

وقتی به چشمان زیبای فرزندم نگاه می‌کردم از خودم متنفر می‌شدم که چرا نباید غذای مناسبی بخورم و فرزندم را این‌گونه ضعیف نبینم. خیلی دلم به حال نوزاد شیرخواره‌ام می‌سوخت به همین دلیل بارها تصمیم گرفتم از چنگ این هیولای سفید (شیشه) فرارکنم ولی مانند کبوتری خانگی دوباره بر بام مواد افیونی لانه می‌ساختم و روزهای نکبت‌بار را تکرار می‌کردم و نابودی آینده‌ام را به چشم می‌دیدم. این بود که به کلانتری آمدم تا شاید راهی برای نجات خودم بیابم.

با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) راهکارهای قانونی و اقدامات روان‎شناختی برای نجات زن جوان از منجلاب اعتیاد در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

کد خبر 850279 منبع: خراسان برچسب‌ها خبر مهم اعتیاد - مواد مخدر خانواده حوادث ایران

دیگر خبرها

  • زمان انتشار نتایج اولیه کنکور ارشد و معرفی شدگان دکتری اعلام شد
  • مراسم تجلیل از برگزیدگان المپیاد علمی دانشجویی برگزار شد
  • تدریس رشته ایرانشناسی در بیش از ۱۵ دانشگاه کشور
  • نجاتم دهید، دیگر به پایان خط رسیده‌ام!
  • کارنامه‌ی یکی از شاخص‌ترین چهره‌های علمی تاریخ‌نگاری معاصر بررسی می‌شود
  • رسالت‌ مهم دانشگاهیان، زنده نگه‌داشتن یاد شهداست
  • استاد مرموز در دانشگاه معروف تهران؛ ترک تحصیل دانشجویان در مقطع دکترا/ «استاد ایمیل زد و فرصت مطالعاتی را از بین برد»
  • افزایش ۶ رشته محل مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد زاهدان
  • ارتقاء دانشگاه علوم پزشکی مشهد در رتبه بندی جهانی موضوعی
  • ۲۴۰ رشته محل دانشگاه آزاد در واحدهای بزرگ ادغام شد